loading...
بروزترین وبسایت در رزبلاگ
admin بازدید : 80 یکشنبه 21 خرداد 1391 نظرات (0)

http://berooz1391.rozblog.com/

چند ساعت از ماجرای پیدا شدن کیف پر از طلا گذشته بود که مرد جوانی نگران خود را به قسمت اشیای گمشده ایستگاه راه‌آهن رساند. او ماجرای گم شدن کیفش را توضیح داد و وقتی فهمید که یکی از مهمانداران قطار کیف را پیدا کرده و آن را تحویل قسمت مربوطه داده است، از خوشحالی شروع کرد به گریه‌کردن. مرد جوان که یکی از طلافروش‌های مشهد است ماجرای گم شدن کیف را چنین توضیح داد: برای خرید طلا و سکه راهی تهران شده بودم و یکی از همکارانم هم وقتی فهمید عازم تهران هستم مقدار زیادی پول به حسابم ریخت تا از تهران برایش خرید کنم.

او ادامه داد: بعد از رسیدن به تهران 123 سکه بهار آزادی به همراه 31رشته دستبند زنانه و تعدادی شمش کوچک طلا به ارزش 250میلیون تومان خریدم و همه آنها را در کیف کمری کوچکی که داشتم گذاشتم و کیف را در چمدانم قرار دادم، سپس راهی راه‌آهن شدم و با نخستین قطار به سمت مشهد حرکت کردم. وقتی به مقصد رسیدم و قطار را ترک کردم چندساعتی در شهر گشتم تا کارهایی را که داشتم انجام دهم و پس از آن به خانه رفتم.

بعد از استراحتی کوتاه تصمیم گرفتم طلاهای دوستم را جدا کنم اما وقتی سراغ کیف کمری رفتم، هر چه گشتم اثری از آن پیدا نکردم. در این هنگام با خودم گفتم که شاید کیف را در قطار گم کرده‌ام و سراغ بخش اشیای گمشده راه‌آهن رفتم. وقتی فهمیدم که مهماندار وظیفه‌شناس کیفم را پیدا کرده و صحیح و سالم آن را تحویل گرفتم، از خوشحالی سر از پا نشناختم و در تماس با این مرد از او تشکر کردم.

مهماندار جوان قطار، وقتی خبر پیداشدن صاحب طلاها را شنید از اینکه توانسته بود فردی را از نگرانی درآورد خوشحال شد و گفت: با اینکه خودم نیاز مالی شدیدی دارم و 2 ماه است حقوق دریافت نکرده‌ام اما بعد از پیدا کردن طلاها هیچ‌وقت وسوسه به سراغم نیامد و به تنها چیزی که فکر می‌کردم پیدا کردن صاحب آنها بود.

 

 منبع : روزنامه همشهری

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • کدهای اختصاصی