رقیه ۱۹ ساله از نیش عقرب جان سالم به در میبرد اما تاوان نبود پادزهر و تشخیص نادرست، او را خانهنشین کرده است.
پدر رقیه از کارافتاده است. مادرش خانه دار و برادرش هم که برای مراقبت از رقیه خانه نشین شده است.
تمام خانواده درگیر مشکل ناخواسته رقیه شده اند.
نگاه تلخ حسرت بار رقیه
مادر رقیه با گریه میگوید از خدا میخواهم جانم را بگیرد اما دخترم خوب شود. رقیه چه گناهی کرده که باید همسن و سالانش را ببیند و حسرت دانشگاه رفتن، نوجوانی کردن، شاد بودن و زندگی کردن را داشته باشد.
برادر رقیه آزمایش خواهرش را نزد دکتر برازجان برده بود و به او گفته بودند کلیههای رقیه عفونت کرده و باید بستری شود.
ساعت ۱۲ ظهر است. وقت دیالیز رقیه. خواهرش در اتاق مانند پرستاری دور او میچرخد. رقیه ابتدا دستهایش را ضد عفونی میکند و بعد آماده میشود برای دیالیز.
رقیه روزی چهار بار در خانه دیالیز میشود. ۶ صبح، ۱۲ ظهر، ۶ عصر و ۱۲ شب.
ساعت ۱۲ ظهر است و وقت دیالیز رقیه.
رقیه ۱۹ ساله از نیش عقرب جان سالم به در میبرد اما تاوان نبود پادزهر و تشخیص نادرست، او را خانهنشین کرده است.
با وجود تمام زحمات و مشکلاتی که بر دوش خواهر رقیه است، از او میپرسم خسته نمیشوی با قاطعیت و بدون هیچ تردیدی میگوید نه.
خانواده رقیه بدلیل نداشتن آگاهی، تازه یک ماه است که از قصور پزشکان در روند درمان رقیه شکایت کرده اند و با مراجعه به سازمان نظام پزشکی گفته اند تازه یک ماه از درخواستت گذشته خودمان خبرت می کنیم و دیگر هیچ…
رقیه روزی چهار بار در خانه دیالیز میشود. ۶ صبح، ۱۲ ظهر، ۶ عصر و ۱۲ شب.
رقیه دختری بسیار آرام و مهربان است. از او میپرسم دوست نداری به دانشگاه بروی که گریه میکند و میگوید چرا دوست داشتم ولی با اتفاقی که افتاد زندگیام خراب شد.
او اکنون برای ناراحتی پدر و مادر پیری گریه میکند که خود نیاز به مراقبت دارند. برای برادری گریه میکند که وقت و زندگیاش بیشتر برای رسیدگی به او صرف میشود.
عکاس: محمود صادقی/ خبرگزاری فارس
http://www.persian-star.org
لطفا این پست را تا آخر بخوانید...