loading...
بروزترین وبسایت در رزبلاگ
admin بازدید : 33 یکشنبه 02 اسفند 1394 نظرات (0)
مرد: «خانواده و دوستهایم؟»
خدا: «نه، آنها موقتی بودند.»

 

مرد: «پس وسایل داخل جعبه حتماً تن و بدنم هستند!»
خدا: «نه، آنها متعلق به گرد و غبار هستند.»

 

مرد: «پس مطمئناً روحم است!»
خدا: «اشتباه می‌کنی، روح تو متعلق به من است.»

 

مرد با اشک در چشمهایش و با ترس زیاد جعبه در دست خدا را گرفت و باز کرد و دید خالی است! مرد دلشکسته گفت: «من هرگز چیزی نداشتم؟»
خدا : «درسته. تو مالک هیچ چیز نبودی!»

 

مرد: «پس من چی داشتم؟»
خدا: «لحظات زندگی مال تو بود. هر لحظه که زندگی کردی مال تو بود.»

 

 زندگی فقط لحظه هاست قدر لحظه لحظه زندگی خود را بدانید و لحظه ها را دوست داشته باشید....

 

آنچه از سر گذشت؛ شد سر گذشت

حیف بی دقت گذشت؛ اما گذشت!

تا که خواستیم یک «دو روزی» فکر کنیم

بر در خانه نوشتند؛ "در گذشت"

 

 

 

 

گروه سالیجون

برچسب ها مالک ,
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • کدهای اختصاصی