عشقورزيدن آداب و ترتيبي ندارد. مهم اين است که خودتان باشيد و معشوق برايتان مهم باشد، اما افراد خودشيفته بسيار حسابشده و سنجيده رفتار ميکنند. ممکن است مدتها فکر کنند با چه هديهاي ميتوانند شما را هيجانزده کنند يا از کدام نامهها و کلمههاي عاشقانه استفاده کنند که احساس عشق را در شما القا کنند، اما واقعيت غمانگيز اين است که همه اينها ميتواند فقط يک سراب باشد؛ رفتارهايي ساختگي و دروغين که از دل برنيامدهاند. اين افراد در رابطههاي کوتاهمدت موفق هستند و خيلي زود از رابطه براي دستيابي به اهداف خود استفاده ميکنند و زماني که به اندازه کافي متمتع شدند و کارشان با شما تمام شد، رابطه را به سادگي ترک ميکنند. مردهاي خودشيفته بيشتر به فکر بهرهوري جنسي و زنهاي خودشيفته بيشتر به فکر بهرهوريهاي مالي يا موقعيتي هستند. يکي از مراجعان من که خانمي بود و همسرش اختلال شخصيت خودشيفته داشت، ناراحتياش از اين بود که از شوهرش پيش هيچکس حتي پدر و مادر خودش نميتوانست شکايت کند. همه او را متهم ميکردند و ميگفتند شوهر خيلي خوبي داري. اين تفاوت چهره در زندگي خانوادگي و زندگي اجتماعي از ويژگيهاي افراد خودشيفته است. افراد خودشيفته در جامعه مانند خورشيد سوزان اما در رابطه نزديک و عاشقانه مانند کوه يخي سردند. دو روي سکه دارند و براي کساني که با اين شخصيتها آشنا نباشند، بسيار گيجکننده هستند. با اين افراد خيلي خوب ميشود فخرفروشي کرد و به ديگران نشان داد که چه رابطه خوب و موفقي داريم اما در زندگي خصوصي داستان ديگري در جريان است. عشق راهي براي سودجويي، چشم و همچشمي يا فخرفروشي نيست. عشق يک احساس پاک و راستين است که به انساني ديگر داريم. فريب افراد خودشيفته را نخوريد و براي عشقورزيدن فقط خودتان باشيد و اجازه بدهيد ديگري هم خودش باشد. همديگر را آنطور که هستيد و هستند، بپذيريد. عشق راستين به هيچ آداب و ترتيبي نياز ندارد.
منبع: