در آستانه اکران فیلم «غیرمجاز»حسن یکتاپناه پوسترهای فیلم رونمایی شد.
پوسترهای فیلم غیر مجاز رونمایی شدند!
«غیرمجاز» برخلاف نامش یک فیلم کاملا مجاز است که از حضور میلاد کی مرام، یاسمن معاوی و لیلا زارع در نقشهای اصلی سود می برد.
در آستانه اکران فیلم «غیرمجاز»حسن یکتاپناه پوسترهای فیلم رونمایی شد.
«غیرمجاز» برخلاف نامش یک فیلم کاملا مجاز است که از حضور میلاد کی مرام، یاسمن معاوی و لیلا زارع در نقشهای اصلی سود می برد.
به گزارش خبرنگار حوزه سیاسیون گروه فضای مجازی باشگاه خبرنگاران جوان؛ پس از سخنرانی وقیحانه رئیس جمهور آمریکا که سراسر توهین و تهدید بود، شاید برخی مردم از رفتارهای جنونآمیز ترامپ در آینده دچار تشویش و اضطراب نسبی شده باشند.
اما این روزها دفتر نشر آثار رهبر انقلاب ویدئویی از درس خارج فقه معظم له درباره درس گرفتن از تجربه و آینده انقلاب منتشر کرده است که با شنیدن آن آرامش خاصی بر دل شنونده حاکم خواهد شد.
رهبر انقلاب در این ویدئو بر دیدن تجربه ها، داستان حضرت ابراهیم (ع) برای اطمینان قلبیاش راجع به زنده شدن مردگان، و آینده انقلاب اسلامی ایران اشاراتی میکنند که در ادامه میتوانید مشاهده کنید.
منبع:
داستان پرواز در اسمانها
مردی که خیال می کرد دانشمند است و در نجوم تبحری دارد یک روز رو به ملا کرد و گفت:
خجالت نمی کشی خود را مسخره مردم نموده ای و همه تو را دست می اندازند در صورتیکه من دانشمند هستم و هر شب در آفاق و انفس سیر می کنم.
ملا گفت : ایا در این سفرها چیز نرمی به صورتت نخورده است؟
دانشمند گفت :اتقاقا چرا؟
ملا با تمسخر پاسخ داد: درست است همان چیز نرم دم الاغ من بوده است!
مردی خسیس تمام دارایی اش را فروخت و طلا خرید.
او طلاها را در گودالی در حیاط خانهاش پنهان کرد.
داستان جالب وزیر سیاستمدار
پادشاهی از وزیر خود خشمگین شد به همین دلیل او را به زندان انداخت. مدتی بعد وضع اقتصاد کشور رو به وخامت گذاشت. بنابراین مردم از پادشاه خود ناراضی شدند و پادشاه هرکاری برای جلب رضایت آنها نمود، موفق نمی شد. لذا دستور داد وزیر را از زندان بیاورند.
داستانی بسیار زیبا و غمگین که اثر حسین پناهی می باشد.
پشت چراغ قرمز
پسرکی با چشمان معصوم و دستانی کوچک گفت :
چسب زخم نمی خواهید ؟
پنچ تا ، صد تومن ،
آهی کشیدم و با خود گفتم :
تمام چسب زخم هایت را هم که بخرم ،
نه زخم های من خوب می شود نه زخم های تو …
تهیه و تنظیم : مجله تالاب
داستان قصاب و سگ باهوش
قصاب با دیدن سگی که به طرف مغازه اش نزدیک می شد حرکتی کرد که دورش کند اما کاغذی را در دهان سگ دید.
کاغذ را گرفت. روی کاغذ نوشته بود «لطفا ۱۲ سوسیس و یه ران گوشت بدین». ۱۰ دلار همراه کاغذ بود.
قصاب که تعجب کرده بود سوسیس و گوشت را در کیسه ای گذاشت و در دهان سگ گذاشت.
محمد شهریاری، سرپرست دادسرای ویژه مبارزه با قتل در روزنامه شرق نوشت:
بهیادآوردن خاطرات بامزه برای من که دائم با قتل سروکار دارم، کار سختی است و مثلا در بهترین حالت، ممکن است پروندههای ما منجر به رضایت شود اما چندی قبل قتلی اتفاق افتاد که بدون درنظرگرفتن خود قتل، اصل ماجرا کمی بامزه است. مقتول تازه سربازی را تمام کرده و با هزار زحمت و گرفتن وام، یک سمند خریده بود و چون پارکینگ نداشتند خودرو را جلو در خانه پارک کرده و خیلی مراقب ماشین بود.
تعداد صفحات : 2